سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی
سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی

کوچک، بزرگ، سیاه، سفید نمایی

منبع:  www.fivb.org

وقتی تیم ایران در چند مسابقه از مسابقات جام جهانی والیبال پیروزی های متوالی کسب کرد، درنظر داشتم در این ارتباط پستی بنویسم، فکر کردم کمی صبر کنم تا احساسات روی حرفم تاثیر کمتری بذاره ... اما فکر میکنم که الان وقت نوشتن این مطلب رسیده:

من بازی ایران-آرژانتین رو در حالی که صبح روز تعطیل جمعه ساعت 5:30 صبح به وقت تهران برگزار شد رو مستقیماً تماشا کردم. اون چیزی که از نظر فنی میشد به وضوح دید، دمیده شدن روند رو به رشد تیم بود که از انواع و اقسام روشهای مختلف برای گول زدن مدافعین روی تور و نهایتاً آبشارهای گاهی قدرتی و گاهی فنی، استفاده میشد. در کنار اون، کم تجربگی " شخصیت بین المللی تیمی" ایران گاهی به چشم میومد و سوای توپ های فوق العاده حریف (که از دیدن اونها هم لذت میبردم)، گاهی اوقات توپ های ساده رو با دستپاچگی و تداخل تو کار همدیگه خراب کردند.

و از لحاظ روحی هم اتحاد اعضاء تیم و "خواستن پیروزی" رو میشد توی چشم های تک تک بچه های تیم دید.

جدای از این که در مسابقات آتی چه نتیجه بگیرند، همین "جهش" و "پیشرفت" فنی و روحی یکی از تیم های گروهی ایران در مسابقاتی در چنین سطح، قابل تقدیر هست و من برای همه عوامل ورزشی این تیم آرزوی موفقیت و بازی هایی با بهترین کیفیت دارم.

برسیم به بازتاب این پیروزی در رسانه های داخلی و خارجی و نوع برداشت از این پیروزی ها. امروز مثل هر روز که تو راه محل کار، رادیو ورزش رو گوش میکنم و ساعت 8 عناوین مطبوعات ورزشی رو میخونند به این مضمون این تیترها رو شنیدم:

"ابر قدرت" جدید والیبال (ایران) تن بزرگان این رشته رو میلرزونه ...

همه سر تعظیم جلوی تیم ایران فرود آوردند ...

و ...

اصولاً با شاد شدن گروهی از برد تیم مورد علاقه شون مشکلی ندارم ... مشکل از اونجاست که پیروزی ها و شکستهای ما تبدیل به افسانه و رویا میشه ... و بعد چه اتفاقی میوفته؟ مغرور میشویم یا افسرده ...

معتقدم بچه های والیبال ایران یک روند مثبت "سیستمی" رو طی چند سال و اخیراً با همراهی آقای خولیو ولاسکو در پیش گرفته اند که آخرینش ایجاد یک "شگفتی" در مسابقات جام جهانی بوده و امیدوارم این روند ادامه داشته باشه تا این "شگفتی ها" امتداد داشته باشه و تبدیل به یکی از قدرتهای والیبال جهان شوند. ... به امید اون روز


پ.ن. شاهد از غیب رسید، بازی بعدی ابرقدرت جدید در مقابل آمریکا، نتیجه 0-3 بازی رو واگذار کردند، تو رادیو صبح یکی زنگ زده بود با صدای گرفته میگفت خیلی ناراحت شدیم از اینکه این بازی ایران باخت!


گردشگری، فرصتی برای مطالعه، مشاهده، تفریح و تجربه

متاسفانه منبعش رو پیدا نکردم


امروزه به هزار و یک دلیل که یکیش "پول" هست و اونهای دیگه رو نمیخواد که بگم، "سفر" از سبد فرهنگی اجتماعی خانواده رفته بیرون، ...

کشور چهار فصل ایران در همه سال نقاط دیدنی و متفاوتی داره و زیبایی این نقاط وقتی چند برابر میشه که سابقه فرهنگ ها و داستانهای تاریخی زیادی پشت سر این مناطق وجود داره. تا چند سال پیش بیاد ندارم اینهمه تور داخلی برای همه جای ایران و با قیمتی "تقریباً" متناسب وجود داشت. اما امروز میتوانید یک آخر هفته رو به دیدن یکی از مکانهای جذاب اختصاص بدید که این جذابیتها میتونه جغرافیایی و تاریخی باشه.

تجربه خود من، تغییر به شدت مثبت روحیه بعد از سفرهایی که کوتاه مدت و مطابق با سلیقه های جمع هست، هست!! پس اگر ماشین دارید به دوست صمیمیتان زنگ بزنید و برای همین آخر هفته یکی از جاذبه های نزدیک شهرتان را هدف بگیرید، کمی مطلب در موردش بخونید و ... حرکت! (البته صبر کنید ... منقل، زغال و ظرف جوجه کباب که 12 ساعت تو یخچال در پیاز، ماست، آبلیمو و فلفل خوابیده رو یادتون نره)

اگر هم وسیله ندارید نگران نباشید ... ما شما را به گردش میبریم ... (نه ما نمیبریم، اونها میبرند) ... گروه گردشگری آویساتور، یکی از گروههایی هست که علاوه بر گردش و تفریح نیم نگاهی هم به ارائه یک سابقه و مطالب مرتبط با موضوع سفر داره. تورهاشون از محیط شادی در طول سفر بهره میبره و ما که چند بار باهاشون همسفر بودیم، راضی هستیم. امیدوارم اگر شما هم باهاشون رفتین راضی باشین.

دید خلاقانه، عکاسی

 عکس از خودم :دی

دو سال پیش بود که بالاخره با کمی تلاش و البته "چلاندن" جیب تا آخرین قطره های موجود، به یکی از آرزویهای همیشگیم، جامعه عمل بپوشنادم و اندر راه پر پیچ و خم و جذاب "عکاسی" پای همی بنهادم. در اولین قدم اونچیزی که بنظرم رسید و در من تغییراتی رو بوجود آورد تفاوت نحوه دیدن یک موضوع واحد بود. انتخاب یک کادر مناسب و جای دادن المانهایی که قرار هست قصه و روایتی رو توی عکس بازی کنند، باعث میشه یک منظره کاملاً طبیعی که ما هر روز با بی تفاوتی از کنارش رد میشیم، تبدیل به یک محصول عکاسی بسیار هنرمندانه بشه که ارزش ظاهری و باطنی فراوانی داره. ادامه اینگونه دیدن، بنظرم باعث ایجاد یک حس جدید و جالب میشه.

نکته بعدی دقت در دیدن دنیای اطراف هست. بسیاری از دوستان عکاسم، بعد از مدتی شکایت از نبود سوژه جدید برای کار میکردند. خودم هم تا حدودی دچار این مشکل بودم. اما کتاب "دید خلاقانه در عکاسی" (اسم اصلی: Learning to see creatively) نوشته "Bryan Peterson" خیلی از مشکلاتم رو حل کرد. در سراسر این کتاب به طور خیلی بامزه ای دائم این شعر سهراب می آمد و میرفت: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.»

سایتی هست به نام "عکاسی" دوسال هست که هر روز سر میزنم و دوستان زیادی پیدا کردم ... دوستانی که هر کدوم در یک موضوع متمرکز شده اند. ماکروگرافی، پرنده گرافی، پرتره، عکاسی خیابانی، کویر، عکاسی آسمان و زیبایی هایش در شب و ...

من سعی کردم با پرداختن به هنری که مورد علاقه ام بود، به انسان درونم احترام بگذارم. به نظر میرسه در این هیاهوی زندگی امروزی، فعالیت روزمره و تکراری جسم و روح رو به شدت خسته میکنه. اگر سری به سالن سینما، یا یک گالری نقاشی و یا هر جایی که توش یه کمی خلاقیت پیدا میشه، بزنیم، روحی تازه کرده ایم.


پ.ن. دوستان علاقمند سری به www.1x.com بزنند.


دو و میدانی خانم ها ، زندانی کج اندیشی افتخارآمیز ما

چشم ها رو باید شست، جور دیگر باید دید ...

این که در یک میدان "ورزشی"، از همه جای دنیا، -کشورهای فقیر و غنی، متمدن یا عقب افتاده – نام آورانی جمع شوند و توانایی های "ورزشی" خود را با دیگران آزمایش کنند و بدین ترتیب نوعی "گفتگوی ورزشی تمدن ها" رو بوجود بیاورند، قصه امروز و دیروز نیست.

انسانها از زمانهای دور، یکی از روشهای تشکیل و پایداری صلح میان قبایل و تمدن های مختلف رو  گردهمایی نمایندگانشان به بهانه های مختلف کنار یکدیگر یافته اند. تا بدین ترتیب با برپایی جشنی کوچک، پیامهایی بزرگ از آداب و رسوم و سنن مختلف ملت ها مبادله شود.

به بهانه جام جهانی دو و میدانی سال 2011 که چندی پیش در کشور کره جنوبی تمام شد سری زدم به منابع رکوردها۱ و خواستم از "نتیجه" تلاش نمایندگان خانم کشورم، با قویترین خانمهای جهان در همین رشته مقایسه ای داشته باشم.


ردیف

ماده

((OutِDoor

رکورد جهانی

 رکورددار         (کشور)

رکورد ایران

رکورددار

اختلاف (ثانیه)

1

100 متر

10.49

فلرانس گریفیت (آمریکا)

11.80

مریم طوسی

1.31

2

200 متر

21.34

فلرانس گریفیت (آمریکا)

23.64

مریم طوسی

2.30

3

400 متر

47.60

ماریتا کوچ (آلمان)

54.85

مریم طوسی

7.25

4

1500 متر

3:50.46

کو یونسیا (چین)

4:27.73

لیلا ابراهیمی

37.27

5

5000 متر

14:11.15

تیرونش دیبابا (اتیوپی)

17:40.01

لیلا ابراهیمی

3:28.86

 

این در حالیست که در دوهای سرعت، یک ثانیه یعنی بینهایت !! همین قدر بدانیم که از سال 1910 تا سال 2010 رکورد دو 100 متر سرعت مردان از عدد 10.60 ثانیه به عدد 9.60 رسیده است. یعنی 100 سال طول کشیده است تا مردان جهان در 100 متر، « یک ثانیه » زودتر بدوند.

البته هرچه رکوردها به عددهای پائین تری نزدیک میشوند طبیعتاً روند کوتاه شدن آنها کند تر میشود، اما با فرض ثابت ماندن: اگر همه امکاناتی که برای دو مردان جهان در صد سال اخیر استفاده شده است رو در اختیار زنان کشورمون قرار بدیم ... یکصد و سی و یک سال دیگر به رکورد امروز زنان جهان میرسیم. شما فکر میکنید تا 131 سال دیگر زنان جهان چقدر پیش رفته اند؟

با در نظر گرفتن تمامی این تحلیل ها، علت بی اعتنایی و جدی نگرفتن دوندگان خانم کشورمان چیست؟ آیا ما هنوز فکر میکنیم میلیونها جفت چشم نا پاک و کثیف در یک میدان ورزشی جهانی گرد هم می آیند تا از بین چند صد خانم اهل کشور های مختلف جهان، انگشتان تا بازوی چند نفر خانم ایرانی رو نگاه کج کنند؟

بیائید با حفظ تمامی اعتقاداتمان، تعصب و تحجر و کج اندیشی مان که ارث تاریخمان است رو کنار بگذاریم و به مردم دنیا، سلام کنیم.

بیائید در بند یک تار مو یا آستین نباشیم و خوب بدویم. به امید روزی که هم ما و هم دیگران مطمئن شویم که همگی اعضاء یک خانواده هستیم.  

بیائید به بانوی ایرانی، حق بودن بدهیم.

بیائید پاک ببینیم، تا دیگران هم ما رو پاک ببینند.


1 برای رکوردها از منابع ویکی پدیا  و ویکی پدیا استفاده شده است.

ب ن: مدال برنز جهانی آقای احسان حدادی هم مهر تائید دیگری برای استعداد و توانایی های بچه های این مرز و بوم شد.