"آنچه میخوام انجام دهم رو مینویسم و آنچه را که نوشتم، عمل میکنم."۱
اخیراً یک اتفاق خیری که داره شروع میشه، مخصوصاً در شرکتهای خصوصی، چرخش مراحل کار در سازمانها و شرکتها بصورت "Paperless" و تحت اتوماسیون داخلی هست. این کار علاوه بر بالا بردن راندمان کار، (که محصول صرفه جویی در وقت و منابع میشه) یک نوع رضایت شغلی و حس امنیت رو برای کسی که مسئولیت انجام کار یا پروژه باهاش هست رو به ارمغان میاره. سلیقه های شخصی و دوستی ها و دشمنی های همکاران و مدیران کاملاً از چرخه انجام کار حذف خواهد شد.
فرض کنید در شرکت، تحت نرم افزار "Outlook" یک ایمیل داخلی مبنی بر انجام کاری به دستتان میرسد. در این نامه، مدیرتان با مطرح کردن عنوان کار و اطلاعات اولیه راجع به آن، وقت مشخصی رو برای تحویل محصول نهایی ارائه کرده، و شما با توجه به وقتی که برای اجرای عملیات دارید، برنامه ریزی میکنید.
همه این گردش، در بانک اطلاعاتی ذخیره میشود و در آینده با توجه به این اطلاعات، میتوان یک نوع روانشناسی رفتاری برای کارکنان انجام داد. این همچنین باعث اثبات پذیری دوسویه ای میشود که حس بودنش، آرامش رو نتیجه داره. به قول کفار از خدا بی خبر: Win-Win
چندین سال پیش، وقتی سمینار آموزشی "مستند سازی ایزو" رو شرکت کردم، خیلی از این شعار خوشم اومد. یک جورایی سعی کردم الگوی زندگی شخصی و کاریم رو بر همین پایه ترسیم کنم. این شکلی که کشیدم شاید بتونه اونچه که فکر میکنم رو بهتر بگه:
حالا چرا ما اینقدر با این سیستم نو مخالفیم و در انجام کار به شیوه سنتی مقاومت میکنیم، دلیلش فکر میکنم داشتن حس پائین مسئولیت هست. که اون هم نتیجه سالها اقتصاد و کار دولتی در ایران هست.
تو خانواده هم میشه گفت یک جورایی وضع به همین ترتیبه. پدر و مادر کار میکنند و تقریباً همه "مسئولیت ها" با ایشان است. دیگران اگر کمی کمک کنند بچه های خوبی محسوب میشوند. این در حالیست که این کودکان و نوجوانان فردا در خانواده بزرگترشان، جامعه هم همین رفتار رو نشون میدهند.
این شعار ایزو منو یاد بلاگ دامون میندازه !
اتفاقاً هم فید وبلاگ دامون هستم هم از اون بلاگ ها هست که هر روز اول صبح تو بوک مارکام باز میشن. آره منم اولین بار که سر در مغازشو دیدم یاد "ایزو" افتادم.