استادیوم یکصد هزار نفری
ورزشگاه آزادی
تهران
ساعت 19:10اتوبان تهران-کرج
ترافیک، آقا چقدر ترافیک، بابا مردم ترکوندنا! ... باریکلا به این مردم وطن دوست، شایدم "ورزش دوست" ... آقا هیچی بهتر از تماشای یک مسابقه فوتبال از نزدیک نیست ... اونم اگه تیم ملی کشورت باشه ...
اوه چقدر هم سرباز اینجاست، روحیه شون هست دیگه هرچی بهشون لبخند میزنم بازم با اخم نگاهم میکنند! میخواهیم وارد یکی از راههای فرعی پارکینگ آزادی بشیم ... جای پارک هست:
سرباز عصبانی: "بیا برو جلو آقای زرنگ!!"
ما: "؟؟!!! !! ؟ ؟؟؟"
بچه ها اونجا رو ... صف بلیط رو داشته باش پسر ...
ساعت 19:40دکه بلیط فروشی
ما: برادر، آخه مگه این اسکناس این مملکت نیست، بابا این 50 هزار تومنه، 50 میلیون نیست که
برادر بلیط فروش: تراول نمیگیرم ...
ما: پس ما باید چه کار کنیم؟
برادر بلیط فروش: برو دکه اول ...
صف دکه اول داشته باش پسر ...
ساعت 19:55 دکه بلیط فروشی اولی
برادر بلیط فروش اولی: بلیط تموم شد !!!
ما: :|
برادر لااقل این تراول ما رو خرد کن ...
.
.
.
ساعت 20:00 داخل استادیوم
بچه ها، ببین چقدر بچه ها سیگار میکشن ها، ... خیلی میکشن ...
ساعت 20:35 ...
بچه ها، بچه ها خوب بازی نمیکنن ... انگار یه جای کار مشکل داره ...
ساعت 9:15 ...
حالم از سیگار یکصدهزار نفری بهم میخوره ... اینجا ورزشگاه هست؟ یا تماشای جنگ خروس ها؟
چند هزار نفر با هم شعار می خوانند ... به مادر های یک نژاد
اینجا ایران است ... ما بهترین مردم روی کره خاکی و حتی کره های غیر خاکی ...
اینجا ایران است ... سرزمین احترام و لبخندهای گرم ...
اینجا ایران است ... سرزمین رفاقت، معرفت و میهمان پرستی ...
اینجا ایران است ... سرزمین من ...
علیرضا عزیز
این تیتر مطلب شما آدم رو یاد آهنگ الکی نامجو می اندازه
مستدام باشی
گوش نداده ام، ممنون که سرزدی اخوی ...