سفر تیمی هم مثل سایر فعالیت های گروهی، برای ما که کمتر به گروه عادت داریم، سخت به نظر میرسه اما ما امسال هم تصمیم گرفتیم در تعطیلات بصورت گروهی از دوستان، ترجیحاً هم سلیقه و البته انعطاف پذیر، به سفر بریم. هزینه اجاره ویلا، هزینه های خورد و خوراک، هزینه های تفریح و البته هزینه های رفت و برگشت همه تقسیم بر سه شد. بازی ها و خوشی ها ضرب در سه شد. البته تجربیات هم سفر بودن هم سه برابر شد.
سفر در اینروزها، لذت استراحت پاها پس از دوازده ساعت رانندگی در ترافیک جاده است. خیلی هم خوب، خیلی هم مجلسی ...
درود بر شما،
البته اگر موشکافانه به دنبال عدالت باشیم، بی انصافی و بی قانونی از خود ما شروع شده است برادر. اینکه استناد میکنیم به این که جلوی منزل خودت صدای بلند رو ایجاد کردیم دلیل بر حق داشتن ما برای این کار نیست. قبول کنیم که صدا اینقدر بلند بوده که باعث اعتراض همسایه شده (شنیده+ناراحت شده+تصمیم به اعتراض گرفته)
اما ...
این که قانون به راحتی زیر چتر قومی گرایی و باندبازی قرار میگیره مشخصه یک مجموعه عقب مانده هست. اینکه اگر اشتباهی هم اتفاق افتاده طرف مقابل با چه ادبیاتی باید برخورد کنه و اصولاً چه "حقی" دارد و مهمتر چه "حقی" ندارد، گاهی اوقات به فراموشی سپرده میشود و بسیار بسیار باعث تاسف که این رویه در مراکزی اتفاق می افتد که خود متولی اجرای قانون و عدالت هستند. خشونت، بی احترامی، بی اعتنایی به قانون، تبعیض به دلیل هم خانواده-محله بودن و موارد دیگر بسیار باعث ناراحتی است.
امیدوارم زین پس کمتر اتفاق بیفته ... امیدوارم.
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
سعدی
از زمانی که یادم میاد جز چند مورد خاص که در زمان مدرسه راهنمایی به پرسیدن زمان از دخترهای مدرسه ای (درحالی که تمام ساعت های دوستانم رو تا آرنج! بسته بودم) ختم میشه، یاد ندارم که حرفی از سر بی ادبی یا صرفاً جهت خنده و یا هر انگیزه ای در این حول و حوش به کسی گفته باشم. به چند دلیل:
1- اندیشه شخصی
2- نگرانی از بابت اینکه «اگر بگم حتماً در جامعه به خودم (خانواده ام) میگن»
حالا این روزها که خودم کار و خانواده دارم و موضوع رو بیشتر حس میکنم، متاسفانه میبینم در جامعه هنوز این گفته های سبک و گاهی نیش دار، گاهی با نیت سوء استفاده و گاهی هم صرفاً جهت خندیدن، ادامه دارد ...
با کمی تفکر متوجه میشویم، چقدر متضاد هستیم؛ میدانیم که اگر فرد در جامعه ضد ارزش انجام دهد کل جامعه به سمت ضد ارزشی سوق میابد. و با اینکه این رو برای خودمون نمیپسندیم، و میدونیم با انجام دادنش در محیطی قرار میگیریم که به سر خودمون هم خواهد آمد، اما، ... اما در کمال شگفتی باز هم انجام میدهیم ...
بهار عزیز، ممنون که باز هم به موقع اومدی ... ممنون که روئیدن رو دوباره نمایش دادی. اینجا فرودگاه اهواز ساعت ۸:۱۲ شب. عید همگی مبارک
از عوض شدن کار و راه و مشخصات خاص اون همین که دیر به دیر مینویسم، کاملاً گویا هست. اما بهانه امروز استفاده از Outlook خودمونه که سالها وجود داشت و گاهی نگاهکی بهش انداخته بودم اما امروز بقدری بهش وابسته شدم که اولاً دیگه کاغذ و دفتری روی میزم برای نوشتن و بیادآوری وجود نداره و ثانیاً تا صبح اول وقت بازش نکنم کارم شروع نمیشه تا بعدازظهر که میبندمش رو از شرکت میام بیرون ...
خواستم یادآوری کنم که ممکنه خیلی از شما هم این نرم افزار برنامه ریزی گره ای از کارتون باز کنه، بنابراین اگر تا بحال ازش استفاده نکردین، بقول فرنگیا Try it.