سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی
سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی

خودتان را دوست بدارید، احترام به عمر


تفاوتی ندارد کار شما، پشت یک میز باشه، در حرکت باشید یا حتی معلق! اول خودتان را دوست بدارید، و به وقتی که برای کار کردن از عمرتان پرداخت میکنید، احترام بگذارید

فرهنگ آپارتمان نشینی (2)‏

قوانین و مقررات ساختمان

با هم و در کنار هم، امنیت ، آرامش ، پاکیزگی داشته باشیم ؛ همسایگانی شایسته باشیم

-          نمای ساختمان:
نمای ساختمان قسمتی از ساختمان است که متعلق به تمامی مالکان و ساکنین است و بنابراین هیچ کسی حق تغییر و خصوصی سازی آن بدون رضایت تمامی مالکان و ساکنان را ندارد.
محصور کردن بالکنها، آویزان نمودن رخت و لباس، نصب تابلو یا بنر و ... نمونه هایی از تغییر و خصوصی سازی است.

-          پارکینگ:
پارکینگ هر واحد، بخشی از دارایی و ملک افراد است بنابراین هیچ کسی تحت هرشرایطی حق ندارد بدون اجازه و رضایت مالک آن ، حتی برای کوتاه مدت ، از آن استفاده نماید. روغن ریزی اتومبیل ها باعث زحمت و عدم پاکیزگی پارکینگ است.

-          راه رو:
در راه روها که قسمتی از مشاعات محسوب میگردد، میبایستی آرامش ساکنین را درنظر گرفت و درهنگام رفت و آمد یا هنگام استقبال یا بدرقه میهمانان ، بخصوص در ساعات اولیه صبح، بعدازظهر و اواخر شب ، کوتاه و با صدای آرام صحبت کنیم. راه رو ها محل مناسبی برای بازی کودکان نیست. کفش ها و وسایل شخصی هر واحد به هیچ عنوان نباید در راهرو ها باقی بماند. حفظ بهداشت در رفت و آمد بخضوض هنگام حمل زباله بسیار اهمیت دارد.

-          آسانسور:
آسانسور ها بسته به نوع و ماموریتی که در ساخت آنها مشخص است، وظیفه انتقال به طبقات را به عهده دارند که در اکثر ساختمانها فقط مربوط به جابجایی افراد است و نه بار و اثاث. در نتیجه به هیچ عنوان از آنها برای جابجایی بار و اثاث کشی استفاده نکنید. به ظرفیت آسانسور در تعداد افراد نیز توجه داشته باشید.
آسانسور از تجهیزات بسیار پر هزینه ساختمان است و عدم نگهداری صحیح آن، موجب زحمت برای  تک تک ساکنین و پرداخت هزینه های بیشتر خواهد شد.

-          پشت بام:
از فضای مشترک و مشاع پشت بام است که کولرها، آنتها و مانند آن روی آن قرار دارند. ورود و خروج از آن باید با مجوز و اطلاع مدیر ساختمان باشد. هر نوع تغییرات در آن مانند نصب آنتن ، تغییر جا و مدل سیستم های گرمایشی سرمایشی مانند کولر و امثال آن بایستی با مجوز هیئت مدیره ساختمان یا رضایت ساکنین انجام شود.
توجه کنیم بام ساختمان سقف طبقه آخر است که در معرض آفتاب، باران و برف و ... قرار دارد. در نتیجه نگهداری از آن بایستی با دقت و حساسیت بالاتری باشد. امنیت ساختمان نیز در ورود و خروج و بسته ماندن درب آن مهم است.

-          حیاط و محوطه:
از موارد مشترک مورد استفاده همه ساکنین است و حفظ آرامش ساکنین و بهداشت آن برای همه لازم است. شستشوی اتوموبیل و فرش و مانند آن ممنوع میباشد.

-          کنتورهای برق، گاز، تلفن و آب نبایستی توسط افراد دستکاری و تغییر کنند، برای مراجعه به آنها ابتدا با مدیر ساختمان هماهنگی لازم انجام شود.

-          اثاث کشی:
به هیچ عنوان از آسانسور استفاده نشود. ساعت این کار از 10 الی 13 و از 16 الی 20 میباشد. قبلاً موضوع میبایستی به مدیر ساختمان اطلاع داده شود. مراقبت از ساختمان بخصوص دیواره های راه پله وظیفه مالک یا ساکن مربوطه است و درصورت وارد شدن خسارت، میبایستی از طرف ایشان جبران گردد.

-          شارژ ساختمان:
برای رفع نیازهای مالی ، خرید لوازم در جهت حفظ و نگهداری از تجهیزات، بهداشت و پاکیزگی، پرداخت قبض هزینه ها و ... نیاز است همه مالکین و ساکنین مبلغ شارژ ماهیانه را به موقع پرداخت نمایند.

جفای ما به الگوهایمان ...

 بیائید کمی با هم روراست باشیم ... خبر را بخوانیم:

http://www.mehrnews.com/news/2952729/

تصادف-۲۰۰-خودرو-در-آزاد-راه-قزوین-کرج-طی-۵-ساعت


  کارشناس پلیس اعلام میکنه که علت این تعداد تصادف در این زمان محدود عدم توجه رانندگان به قوانین راهنمایی و رانندگی، شرایط جوی و بصورت خفیف شرایط فیزیکی جاده و آزادراه بوده است.

در این گزارش هیچ صحبتی از کیفیت پایین خودرو های داخلی نیست اما توضیح نسبتا کاملی در ارتباط با تغییر ناگهانی میسر، سرعت بالا، چراغ دادن های متوالی برای راننده اتومبیل جلویی، عدم رعایت فاصله طولی مطمئن و موارد مشابه داده شده است.

بیائید اول برای خودمان و خانواده مان کمپین مبارزه با تجاوز به حق و حقوق دیگران را به راه بیاندازیم.

بیائید به جای رنگ آمیزی اغراق آمیز ظاهر خانه و اتومبیل و پیراهن خود به تمثال امام حسین، اخلاق و رفتار و منش خود را متعالی کنیم. مگر نگفته اند کل العرض کربلا  کل الیوم عاشورا، خوب چرا پشت ماشین مینویسید یا ابوالفضل بعد میپیچید جلوی دیگران؟ این چه تعارض بین ظاهر و باطن ماست که گرفتار آن شده ایم؟ مگر ادعای مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم نداریم؟ ظلم چیست؟ تا اونجا که اطلاع دارم تعریفش تعدی به حقوق دیگران هست.

گاهی برخی، به الگوهای مذهبی و اتفاقات پیرامون آن نگاهی تاریخی و نهایتاً نگاهی تاریخی اجتماعی دارند. مشتاق الگوی خود هستند و حتی عاشق آن. اما فقط برای نمایش چند روز ... دید و بازدیدی انجام شود ... غذایی پخته شود ... اشکی ریخته شود و چند روز آینده ما همان آدم های سابق هستیم و هیچ تغییری نکردیم چرا؟ چون فکر نکردیم و نگاهمان نگاهی تاریخی بوده است.  آنچه که به تعالی انسانها ختم میشود که منجر به فرستادگان خداوند شده است تماماً مبنای آموزشی دارند و همگی به عنوان نمونه و مدل برای سرمشق زندگی پیروان آن دیده شده اند. 

به کودکان مان آموزش دهیم:

به حقوق دیگران تجاوز نکنند و اجازه ندهند دیگران به حقوقشان تجاوز کنند.

خود قانون گریزی ...

 


همونطور که داری "لایی" میکشی و بعد از آینه  قیافه کج راننده ماشین عقبی رو نگاه میکنی ... 

همونطور که باقی مونده ساندویچ و پلاستیکش رو بی تفاوت پرت کردی گوشه پیاده رو ... 

همونطور که با موتور خوش رکابت از وسط جمعیت ویراژ دادی و ککت هم نگزید ... 

همونطور که به تماشاگران تیم حریف فحاشی کردی و از خجالت داور دراومدی ...  

همونطور که پایان نامه رو دادی برات همچین تمیز و خوش دست آماده کردن ...

همونطور که وسط صف اومدی و انگار از اول همونجا واستاده بودی ... 

همونطور که ...  

یه لحظه فکر کن اگه همه آدمهای جامعت مثل تو بودند دنیا بهشت میشد یا جهنم؟  

"کیفیت و سبک زندگی" نه دست اینا و نه دست اونا ... 

دست من و شماست ...



داستان رفتار آدم در سرزمین ها


اگر بخواهیم زنجیره چرخش تنوع رفتارهای بشری در طول زمان و علل آن را به هم وصل کنیم و شاید نتیجه‌ای از آن متصورباشیم، بنظرم بایستی ‏مجموعه ای از شرایط مورد تفکر و ارزیابی قرار بگیرند:

 

            جغرافیای طبیعی

            تاریخ و تمدن

            فرهنگ

 

انسان ابتدا مانند حیوانات بایستی خود را از خطرات طبیعت حفظ و از فرصتهایی که در طبیعت داشت استفاده میکرد تا بتواند بقا داشته باشد و منقرض نشود. این وضعیت کاملاً و مستقیماً به طبیعت و محل سکونت او بستگی داشت. مانند این که تصور میشود اگر در منطقه ای خوش آب و هوا سکونت داشت، بدست آوردن آب و غذا راحت تر و بر عکس حضور او در شرایطی که خشک و سوزان یا یخ زده بود، باعث ایجاد روشهای جدید برای رسیدن به غذا می‌شده است. فرض کنید انسانی را که برای سیرکردن خود بایستی دست خود را برای کندن میوه ای بلند کند یا انسان دیگری را که برای بدست آوردن حداقل غذای نایاب، اندوخته دیگری را غارت نماید. همین روش در مورد امنیت، که دیگر عامل ماندن در طبیعت بود، صادق است.

 

شاید یکی از ابتدایی ترین عوامل برای مهاجرت انسانها نیز همین مورد بوده است. انسانها نسل به نسل تصمیم گرفتند که برای راحت تر زندگی کردن به دنبال منابع جدید و سرزمین های جدید بگردند و در همین حرکت و پویایی آنها بوده است که با قدرت تفکر و تدبیر، پیدا شدن ابزارهای اولیه و در نهایت صنعت اولیه ممکن شده است. کشاورزی و دامداری یکی از اولین تجربیات انسانها برای استفاده از طبیعت و ساماندهی آن در جهت راحت‌تر زندگی کردن بوده است.

 

رفته رفته انسانها یادگرفتند یا مجبور شدند برای مقابله با کمبودها درکنار یکدیگر باشند و اهداف مشترک در مقابله با تهدیدات طبیعت اتخاذ کنند. متوجه شدند عقل و تفکر نقطه پیوند دهنده آنان است که کمتر در دیگر جانداران دیده می‌شود. تمدن معمولاً تعریفی است که برای میزان سنجش کیفیت اجتماعی زندگی کردن انسانها بکارمیرود. در هر بازه تاریخی کمترین و بیشترین این میزان متفاوت و بر حسب شرایط و مقتضیات همان دوره زمانی بوده است. وجود حکومت، قانون، واحد پولی یا بطور کلی یک سبک مشترکی که توسط عده ای پذیرفته و اجرا میشود، تمدن نام گرفته است. مثلاً یکی از قدیمی‌ترین و شایع‌ترین آنها لزوم احترام افراد با سابقه کمتر نسبت به افراد با قدمت بیشتر است.

 

با بزرگ شدن تمدن بشر، طبیعت لحظه به لحظه قدرت خود را در مقابل انسان متمدن، از دست داد. و نقشش از یک تهدید به یک رقیب و پس از آن نیز به یک قربانی تبدیل شد. انسان که حالا ابزار مورد نیاز برای به اسارت درآوردن طبیعت را شناخته بود هر روز برای دستیابی به راحتی بیشتر، موردی را از لیست وظایف روزانه خود حذف و به طبیعت می‌سپرد. به مرور زمان رقابت انسان ها با طبیعت تبدیل به رقابت انسانها با خودشان شد. حالا جمعیت آنها روی زمین قابل مقایسه با سابق نبود. خطر انقراض آنها را تهدید نمیکرد و بدست آوردن قوت و امنیت آنقدرها هم سخت نبود.

 

فرهنگ مناسبترین گزینه برای کنترل روابط بشری شد. کلمه فرهنگ از فر + هنگ تشکیل شده که شاید به معنی بالاترین نظم و تربیت معنی میکند. فرهنگ مجموعه صفتهایی است که بطور مستقیم، به انسان نزدیک تر است و بعد مجموع انسانهای موصوف، جامعه را تشکیل میدهد. ما یاد گرفتیم که رقابتمان را در زبان، مذهب، دانش، هنر، ارزشها و مانند اینها با بالاترین نظم و تربیت ادامه دهیم. فرهنگ بر خلاف تمدن، به اجبار انتخاب نشده است. شاید تنها اجبار انتخاب فرهنگ، تمایز ما از حیوانات و دیگر جانداران باشد. حالا انسان به جایی رسیده است که معتقد است روابط انسانی نیز مانند همه دیگر ارکان بشری، میبایستی بر پایه انسان متعالی باشد. فرهنگ، با آموزش رشد میکند و به نسلهای بعدی تقدیم میشود.

 

در پایان داستان خوب است هرکدام خودمان را بیازمائیم،

چقدر از طبیعت و ارزش آن میدانیم و به آن احترام میگذاریم؟

تمدن را چگونه تعریف میکنیم و چقدر در متمدن بودن جامعه ای که در آن هستیم نقش داریم؟

فرهنگ احترام، فرهنگ مهربانی، فرهنگ سخت کوشی، فرهنگ صلح جویی و فرهنگ قانون پذیری مان در چه جایگاهی قرار دارد؟