سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی
سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

عکس ها از منابع مختلف، و میکس و گرافیک رو روش انجام داده ام


نیمکره شمالی ها ... نیمکره جنوبی ها ...

امشب بلندترین و کوتاهترین شب سال هست و رسم قشنگی که در ایران مرسوم بوده، بهانه کردن مناسبتها برای دور هم نشینی و برپایی جشن بوده است. بدین ترتیب دیدارها تازه و آداب و روشها بازگو میشه. در ریشه یلدا و مرسوم شدن آن در ایران هم نظرات متفاوتی وجود داره از جمله اونها اینکه چون بعد از این شب طول روزها بلندتر و شبها کوتاه تر میشود، این رو برای محصول بیشتر به فال نیک میگرفتند و از طرفی چون در آیین زرتشتی شب، یادآور تاریکی(جهل) و اهریمنی و روز، یادآور روشنایی و اهورا مزداست(معرفت)، این هست که جشنی برپا میشد و این مفاهیم از نسلی به نسل بعد منتقل میشد.

در مورد سنتگرایی و مدرنیته، طرفدار نظریه هستم که توش میگه دنیا لحظه به لحظه درحال تغییر هست، بنابراین سنتهایی رو پایبند باش که با شرایط حاضر تطابق و همخونی داشته باشه. یلدا امروز هم با همه رنگ و لعاب دنیای امروز ما، هنوز با ماست و میشه ازش لذت برد.

حالا که اینروزها پر هست از اخبار متاثرکننده ای مثل غرق شدن دوباره کشتی حامل مهاجران یا بهتر بگوییم، پناه جویان غیر قانونی در آبهای مالزی، چه خوب خواهد بود که جمع خانوادگی و دوستانه مون پر بشه از لبخند و شعر و حکایت و ... یلدا ...

شب یلدا بر همگی شما مبارک.

الکامپ 1390/2011 تهران

این عکس رو تو پارک چیتگر تهران، حوالی عصر، یکسال و نیم پیش شات زدم.




دیروز نصف روز رو با یک همکار قدیمی به بازدید از الکامپ امسال اختصاص دادیم. پارکینگ خوب بود. ورودی نفری 1000 تومن و اختصاص کارت گردن بند کددار و نقشه غرفه ها هم در حد نرمال و قابل قبول بود.

عرضه شرکت های نرم افزاری به شدت ضعیف و در سطح ابتدایی ارائه شده بود. نمایشگاه مملو از کاغذهای تبلیغاتی که زیر پای افراد ریخته شده بود. فعالیت شرکتهای فروشنده خدمات اینترنتی-ADSL چشم گیر و شرکتهای آموزش در پائینترین سطح قرار داشتند.

از نظر کمی، استقبال خوبی از نمایشگاه شده بود و بیشتر چهره های دانشجویان به چشمت میخورد.

نان، عشق، موتور هزار (*)

اندر باب تنظیم کیفیت دید Text روی مانیتور

آی پیر و جوون، آی مسلمون، آی غیر مسلمون، آی انسان پای کامپیوتر این قابلیت کالیبره کردن متن یادت نره. چند وقتی بود وقتی از خونه روی صفحات وب کار میکردم فونت ها و نوع نمایششون به نظرم "بی ریخت" میومد. اصلاً یاد Clear Type Text ویندوز نبودم:

Windows 7: رایت کلیک! روی دسکتاپ، Personalize  -- Display -- Adjust Clear Type text

Windows Xp: دانلود این قابلیت از سایت ماکروسافت، اجرای فایل EXE و بعد داخل کنترل پنل

اندر باب بانک

امروز دیگه تصمیم گرفتم هرچقدر هم دیرم میشه صبح برم بانک این رمز اینترنت بانک رو که به قول کاربر نرم افزار "همیجوری خود به خود" (آی حرصم میگیره کاربر میگه خود به خود خراب شد) عوض شده و دیگه کار نمیکنه رو ریست کنم. {بانک خصوصی، بانک اول الکترونیک} ساعت 9:05 وارد شدم پیرینترشون؟ ارور داد ... ساعت 9:45 بهم گفتن برو ظهر بیا !! (اوا، داد چیه؟ بی ادب ... صندوق پیشنهادات و انتقادات بود ولی من دیرم شده بود)

حضور انورت عارضم که ... اندر باب رادیو ...

امروز چند خبر علمی پژوهشی پخش کردند همگی از برادران کفار آمریکایی، که این برادران در تاریکخانه های پژوهشی خویش (ممکن هست خواهران رو هم بی دین ها به این تاریکخانه ها راه داده باشند) عمل مذبوحانه "تحقیق" رو انجام دادند اون هم بدون "تقلب و کپی برداری" ! و نتیجه اون هم این بوده که در سالمندان تغذیه از مواد بدون چربی و سرشار از میوه ها و سبزیجات تازه، "خطر" مرگ رو به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. آخه اگه "شیطان بزرگه" چرا راه به راه تحقیق و پژوهشش رو پخش میکنید، اگه کفار و بی دین و از خدا بی خبر هستند چرا نتایج این تحقیقات براتون اینقدر اهمیت داره و یک خبر درمیون که میگید جنایتکاره، اخبار دستاوری های پزشکی و هسته ای و علمی و تحقیقاتیش رو پخش میکنید. حالا همه این ها به کنار، مرگ از نظر تو برادر مومن، "خطر" محسوب میشه؟ بابا بیا بگم برات از بهشت و بهشتیان تا یکم از ترست بریزه ... نترس برادر ... بیا ...

اندر باب آقای مدیر عامل

بنده یک ماشین خراب رو تحویل گرفتم ... در جاده ای ناهموار ... یارگیری اول فصل بد بوده ... مربی رو من انتخاب نکردم ... ولی اگر الان داره بهتر نتیجه میگیره مال صحبتهایی بوده که بهش گفتم  ... من دنبال یک مربی بزرگ هستم ... یک ستون خیلی قوی که بشود خیمه تیم رو روی آن بنا کرد

اندر باب سیاه نمایی ارزی

بدانید و آگاه باشید که دلار استرالیای 600 -700 تومنی شد 1400 تومن روز بازار ...

تا بعد ...


*. نام یک فیلم ساخته ابوالحسن داوودی/ نویسندگی پیمان قاسم خانی محصول ش1380-2001م

یادم آید گردش یک روز دیرین...


هیچ فکر کردی که اگر یک روز صبح از خواب بیدار بشی و از این عمری که سپری کردی "هیچ" یادت نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تصور کن که اطرافیان با عکس و فیلم و شرح خاطرات بخواهند شما رو به یاد روزهای گذشته بیندازند، اما شما آنها را هم نمیشناسید!

تمام خاطرات خوب و یا بد ما، بوسیله هارد و مموری مغز نگهداری میشود. بر این اساس تمام امید و آرزوها و رویاپردازی های ما و یا استرس و ترس و دل نگرانی ها هم ناشی از پردازش مغز روی این اطلاعات ذخیره شده صورت میگیره. 

اما من فکر میکنم که حتی اگر حافظه کوتاه مدت و بلند مدت کسی کامل پاک شود، باز هم بعد از مدتی از خودش میپرسه؟ من کیم؟ اینجا کجاست؟ بعد از مرگ به کجا میرم؟ اصلاً به جایی میرم؟ قبل از اینکه در بطن مادرم قرار بگیرم، کجا بودم؟ روحم کجا بود؟

و این یک حافظه داخلی فطری هست برای ما، درست مثل Rom.

دقت کردید که چقدر کامپیوتر رو شبیه خودمون درست کردیم؟

کوچک، بزرگ، سیاه، سفید نمایی

منبع:  www.fivb.org

وقتی تیم ایران در چند مسابقه از مسابقات جام جهانی والیبال پیروزی های متوالی کسب کرد، درنظر داشتم در این ارتباط پستی بنویسم، فکر کردم کمی صبر کنم تا احساسات روی حرفم تاثیر کمتری بذاره ... اما فکر میکنم که الان وقت نوشتن این مطلب رسیده:

من بازی ایران-آرژانتین رو در حالی که صبح روز تعطیل جمعه ساعت 5:30 صبح به وقت تهران برگزار شد رو مستقیماً تماشا کردم. اون چیزی که از نظر فنی میشد به وضوح دید، دمیده شدن روند رو به رشد تیم بود که از انواع و اقسام روشهای مختلف برای گول زدن مدافعین روی تور و نهایتاً آبشارهای گاهی قدرتی و گاهی فنی، استفاده میشد. در کنار اون، کم تجربگی " شخصیت بین المللی تیمی" ایران گاهی به چشم میومد و سوای توپ های فوق العاده حریف (که از دیدن اونها هم لذت میبردم)، گاهی اوقات توپ های ساده رو با دستپاچگی و تداخل تو کار همدیگه خراب کردند.

و از لحاظ روحی هم اتحاد اعضاء تیم و "خواستن پیروزی" رو میشد توی چشم های تک تک بچه های تیم دید.

جدای از این که در مسابقات آتی چه نتیجه بگیرند، همین "جهش" و "پیشرفت" فنی و روحی یکی از تیم های گروهی ایران در مسابقاتی در چنین سطح، قابل تقدیر هست و من برای همه عوامل ورزشی این تیم آرزوی موفقیت و بازی هایی با بهترین کیفیت دارم.

برسیم به بازتاب این پیروزی در رسانه های داخلی و خارجی و نوع برداشت از این پیروزی ها. امروز مثل هر روز که تو راه محل کار، رادیو ورزش رو گوش میکنم و ساعت 8 عناوین مطبوعات ورزشی رو میخونند به این مضمون این تیترها رو شنیدم:

"ابر قدرت" جدید والیبال (ایران) تن بزرگان این رشته رو میلرزونه ...

همه سر تعظیم جلوی تیم ایران فرود آوردند ...

و ...

اصولاً با شاد شدن گروهی از برد تیم مورد علاقه شون مشکلی ندارم ... مشکل از اونجاست که پیروزی ها و شکستهای ما تبدیل به افسانه و رویا میشه ... و بعد چه اتفاقی میوفته؟ مغرور میشویم یا افسرده ...

معتقدم بچه های والیبال ایران یک روند مثبت "سیستمی" رو طی چند سال و اخیراً با همراهی آقای خولیو ولاسکو در پیش گرفته اند که آخرینش ایجاد یک "شگفتی" در مسابقات جام جهانی بوده و امیدوارم این روند ادامه داشته باشه تا این "شگفتی ها" امتداد داشته باشه و تبدیل به یکی از قدرتهای والیبال جهان شوند. ... به امید اون روز


پ.ن. شاهد از غیب رسید، بازی بعدی ابرقدرت جدید در مقابل آمریکا، نتیجه 0-3 بازی رو واگذار کردند، تو رادیو صبح یکی زنگ زده بود با صدای گرفته میگفت خیلی ناراحت شدیم از اینکه این بازی ایران باخت!