سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی
سرزمین پاکی

سرزمین پاکی

سرزمین نیکی و مهربانی

اصلاح عادت غذایی

کلاً ما عادت داریم کمتر روی خوش به تغییر نشون بدیم. در راستای شکستن این عادات، تصمیم به معرفی "بهترین و مفیدترین مواد غذایی" که ترجیحاً در عادات غذایی ما به فراموشی رفته یا کمتر مورد توجه هست، گرفتم. این شما و این هم قهرمان فراموش شده ما:


Spinach, raw

Nutritional value per 100 g (3.5 oz)

97 kJ (23 kcal)

Energy

3.6 g

Carbohydrates

0.4 g

 - Sugars

2.2 g   

 - Dietary fiber

0.4 g

Fat

2.2 g

Protein

equiv. 469 μg (59%)

Vitamin A

9400 IU

 Vitamin A

5626 μg (52%)

 - beta-carotene

12198 μg

 - lutein and zeaxanthin

(vit. B9) 194 μg (49%)

Folate

28 mg (34%)

Vitamin C

2 mg (13%)

Vitamin E

483 μg (460%)

Vitamin K

99 mg (10%)

Calcium

2.7 mg (21%)

Iron

Percentages are relative to
US recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database





























پ.ن.1- الان دقت کردم، واژه لاتین اون "اسپیناچ" هست، بنظرتون چرا ما اون رو "اسفناج" تلفظ میکنیم؟ یک پست انگلیسی، عربی یا فارسی لازم شد!
پ.ن.2- از خواص جادویی این گیاه فراموش شده در اینجا و اینجا دیدن کنید. و بعد لطفاً در سالاد خودتون از اسفناج هم استفاده کنید.

سلطان قلبها


همیشه وقتی خیلی سعی میکنم به گذشته و خاطراتش برگردم، تصویری از یک مرد خوشتیپ و دوست داشتنی تو ذهنم مرور میشه. اونی که همیشه مرام و با معرفت بودن رو تو اون سالها با فیلمهاش تبلیغ میکرد. همیشه سر موقع به خدمت نامردای روزگار میرسید و "دختره" رو نجات میداد.

جدای از هنرمندی، این قهرمان بزرگ روزهای کودکی من، پهلوان و ورزشکار هم بود و در چندین مسابقات برای کشور ایران، مدال و افتخار کسب کرده و بقول معروف پرچممون رو برده بالا ...

محمدعلی فردین، در روز 16 فروردین 1309 به دنیا اومد و 18 فروردین 1379 از دنیا رفت. در طول این دوران، بود زمانی که خیلی ها با بی مهری و به خاطر عقاید متعصبانه حتی اجازه ندادند که اسمش در فهرست سوابق مدالهای ایران خونده بشه و یا یادش در خاطره های سینما به زبان بیاد. اما برای خیلی ها یاد و خاطره آثار سینماییش و بزرگی اسمش تو تاریخ ورزش این کشور، در قلب حک شده ... امروز 17 فروردین ماه، یاد قهرمان و "سلطان قلبها" گرامی باد.

اسکار فریاد فرهنگ دیار

http://www.naghdefarsi.com

مراسم اسکار امسال هم به  پایان رسید و در انتها نام نامی "ایران" بود که با هنرمندی زنان و مردانی به گوش جهانیان رسید که با پیامی که لحظه دریافت "مجسمه" از طرف مردم ایران دادند، خود رو در تاریخ شرف و جوانمردی ایران پررنگ و برجسته نمودند.


http://www.naghdefarsi.com/iran-news/6345-1390-12-08-02-07-25.html

بعد از مدتها وقتی سخنان اصغر فرهادی رو خوندم، از اینکه من هم یک "ایرانی" هستم احساس غرور کردم.

سرفرازی ما جایی است که هنرمند کشورمون، بعد از گرفتن اسکار، از  "مردم ایران" و اینکه از جنگ و تهدید و تحریم و دشمنی "بیزار" هستند، سخن گفت. که مردم ایران مردمان "فرهنگ و هنر" هستند. این تصویر و صدای زشت که ایران رو یک متحجر متعصب پر از کینه معرفی میکنه، تصویر و صدای مردم ایران نیست. درود بر اصغر فرهادی ...

اصغر فرهادی گفت: «ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه‌اند و گمان دارم خوشحالند. نه فقط به خاطر یک جایزه‌ مهم یا یک فیلم یا یک فیلمساز. آن‌ها خوشحالند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید، و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچه‌ باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیرگرد و غبار سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه‌ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى کردن و کینه ورزیدن بیزارند.»


پ.ن1 : هنر، سراسر حس هست و طبع هست و ذوق. برای همین بسیار سلیقه در "مزه" کردنش نقش داره اما جدا از سلیقه مخاطبین "جدایی نادر از سیمین"، برخورد کارگردان این فیلم با منتقدین و در نهایت نوع دریافت جایزه باعث شد که با این پست بگم آقای فرهادی، ممنون که سخن بخشی از جامعه "ایرانی" رو فریاد کردی ...
پ.ن.2: هفته اول اکران این فیلم در تهران، اون رو روی پرده یکی از سالنهای مجموعه "پدیده" تماشا کردیم. بعد از اتمام فیلم تمامی حضار به پا ایستادند و چند دقیقه برایش دست زدند.

پ.ن.3: دامون شرح مختصری از حول و حوش اسکار و برنده اون به زبان انگلیسی نوشته که ممکنه به درد رهگذری که از اینجاها رد میشه بخوره:

Dear Friends,

You may  have heard about an Iranian movie which has won most of the important film festivals awards including the American academy award of Oscar. It is a movie to see not just to
get more familiar to the real life in in today's Iran, but also since it grounds itself in basic and relatable dualities , regardless of which country one lives in, it manages to raise deeply relevant
and universal questions about responsibility, gender, pride and the elementary importance of telling the truth.
After winning the Sydney film festival prize last year , "A Separation" is about to release in Australia this weekend .
follow the link for more info :http://www.hoyts.com.au/Movies/details/A_Separation.aspx

Best Regards,
Damon

 

طبیعت گرم، سفر دلچسب

جزیره دوست داشتننی، قشم

جای همگی دوستداران طبیعت، خلیج فارس و مردم مهربون جنوب، خالی.

مسیر: فرودگاه مهرآباد – بندر عباس – قشم

وقتی با یک پرواز خوب هواپیمایی ماهان (Airbus-A300-600) صبح یکروز زمستانی در فرودگاه بندر عباس از در هواپیما میای بیرون و یک نفس هوای فابریک رو تو ششهات میدمی، تازه میفهمی که چهارفصل بودن یعنی چی و بهت مزه میکنه. این حس وقتی تو سالن، پولیورت رو در میاری و با تی شرت راه میری دوبرابر هم میشه.

پسر خوب و خونگرمی بنظر میرسه، با یک عینک دودی به سبک بچه های بندر، از طرف مسئول تور، وظیفه داره مارو از فرودگاه به اسکله برسونه. بهش میگم: "زندگی میکنید ها" ... یه ژستی میگیره و با لهجه میگه: "اینجا استرالیاست !"

بندرعباس رو تاحالا ندیده بودم، جاده امتداد خلیج با پارکها و فضای سبز، ساختمانهای اکثراً زیر دو سه طبقه و در مناطقی چند ساختمون بلند، ترافیک غافلگیر کننده حداقل برای من، موزیک سنتی امروزی شده که پخش 405 شیشه دودی داره پخش میشه و درخشش بینهایت نگین روی آبهای خلیج زیر آفتاب اول صبح ...

با خوشحالی و هیجان نفس کشیدن وارد اسکله میشیم، دلمون میخواد تا خود قایقهای تندرو رو بدوییم، اما ... صف صدمتری بلیط میخکوبمون میکنه!

لذت سرعت روی آب، دیدن انواع پرندگان دریایی، با رسیدن به جزیره و دیدن هتل درب و داغون خیلی دووم نمیاره. البته پیش درآمد ضعیف بودن هتل ها رو میدونستم ... و این حرص روز بعد که تصادفاً رفتیم تو لابی یک هتل خوب با همون هزینه، که من همه پولشو یکهفته پیش از سفر یکجا به حساب هتل درب و داغون ریخته بودم بیشتر هم شد.

سعی کردیم همه بدقولی ها و مشکلات تور رو (که ظاهراً عمومی هست) کنار خلیج باشیم. خرید از "درگهان" رو گذاشتیم برای 9 تا 12 شب. (تاکسی داره) شامها رو در یک رستوران کاملاً محلی-دریایی-سنتی صرف کردیم که اکیداً توصیه میشه.



کنار قلعه پرتغالی ها سراغ رستوران دریایی رو گرفتیم و از فضای روبروی دربا با کوسه-صدف-اختاپوس و میگو پذیرایی شدیم جای همگی دوستارانش بسیار خالی.


تور دور جزیره شامل غار خربس(1)، جزایر ناز1(2)، روستا و محل "دره ستاره افتاده"(3) و جنگلهای حرا(4) بود. غارهایی که گفته شد 3000 سال پیش توش خورشید رو میستادند، جزایری که در ساحلشان آب از ساحل به سمت دریا میرود، روستایی که "تمیزترین روستای جهان" محسوب میشود و هیچ آشغال و زباله ای در آن روی زمین نیست. (مگر از طرف گردشگران، خانمهای این روستا هفته ای دو بار همه روستا رو مانند منزل خود تمیز و گردگیری میکنند) و در نهایت جنگلهایی که در جزر و مد زیر آب میروند و دوباره سر از آب بیرون میاورند.

جزیره رو با دلتنگی و امید دوباره دیدنش ترک کردیم و بوی دریا و مزه غذاهای دریاییش یادمون نمیره ...


1. به علت قهر و آشتی جزر و مد در ساحل این جزایر به آنها "ناز" میگویند.

پ.ن: به دلایلی در مدت اقامت ما سفر به جزیره هنگام ممنوع بود.

پ.ن2: منابع عکس ها پراکنده هستند اما بزودی یک پست تصویری از این سفر خواهیم داشت.

الکامپ 1390/2011 تهران

این عکس رو تو پارک چیتگر تهران، حوالی عصر، یکسال و نیم پیش شات زدم.




دیروز نصف روز رو با یک همکار قدیمی به بازدید از الکامپ امسال اختصاص دادیم. پارکینگ خوب بود. ورودی نفری 1000 تومن و اختصاص کارت گردن بند کددار و نقشه غرفه ها هم در حد نرمال و قابل قبول بود.

عرضه شرکت های نرم افزاری به شدت ضعیف و در سطح ابتدایی ارائه شده بود. نمایشگاه مملو از کاغذهای تبلیغاتی که زیر پای افراد ریخته شده بود. فعالیت شرکتهای فروشنده خدمات اینترنتی-ADSL چشم گیر و شرکتهای آموزش در پائینترین سطح قرار داشتند.

از نظر کمی، استقبال خوبی از نمایشگاه شده بود و بیشتر چهره های دانشجویان به چشمت میخورد.